معنی فرزند حضرت زکریا (ع)

فرهنگ فارسی آزاد

زکریا

زَکَریّا، پدر حضرت یوحنا معمدانی که کاهن بیت المقدس بود و به معجزه جبرئیل همسرش اِلیْصابات که او هم پیر بود و (نازا)، حامله شد و حضرت زکریا مُبَشِرّ حضرت مسیح متولد گردید. زَکَریّا و اِلیصابات در کلیسای کاتولیک از قدیسین می باشند و نام زکریا در قرآن نیز آمده است،

لغت نامه دهخدا

زکریا

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن منظور القرظی مدینی. رجوع به ابویحیی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن نافع موئی الارسوفی. رجوع به ابویحیی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) پسر برخیا که اشعیای نبی او را فی مابین خود و نبیه شاهد گرفت و نبیه حامله شده، پسری برای آن حضرت آورد، چنانکه در کتاب اشعیا 8:2 مذکور است قول صحیح آن است که او را بنی آساف می دانند. (دوم تواریخ 29:13). (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به زکریا پیغمبر بنی اسرائیل (ماده ٔ اول شود).

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن یحیی بن عبدالملک. رجوع به ابویحیی ناقد شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن عبداﷲبن یزید. رجوع به ابویحیی شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن عیسی شعبی محدث است. (منتهی الارب).

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) مراغی، مکنی به ابویحیی. او راست: العدد المعدوده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شیخ امام ابی یحیی زکریا المراغی از علمای صنف الثانی ازقرن ششم هجری. رجوع به کشف الظنون ج 2 ص 130 شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) ابن یحیی بن صبیح. رجوع به ابومحمد شود.

زکریا. [زَ ک َ ری یا] (اِخ) یکی از آخرین انبیای عهد قدیم (قرن ششم قبل از میلاد). وی در عهد ترمیم هیکل اورشلیم که به امر نبوکد نصر منهدم شده بود می زیست «نبوت زکریا» از اوست و وی به تجدید روحانیت اسرائیل در عهدمسیح بشارت داده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل زکریای نبی و تورات کتاب زکریا و دائره المعارف فارسی شود.

معادل ابجد

فرزند حضرت زکریا (ع)

2057

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری